حقیقتا فقدان دکتر وفا غفاریان برای کشور و ملت شریف ایران اسلامی یک ضایعه بزرگ است. اینجانب در سال 1363، هنگامی که ایشان در واحد جنگال سپاه مشغول خدمت بود، با ایشان آشنا شدم. در همان برخورد اول متوجه هوش سرشار، توانمندی بالا، دید وسیع و عمیق، عشق و علاقه بینظیرشان به ترقی و تعالی کشور، عشق به رزمندگان جبهه و جنگ و جرأت و جسارت در ایجاد نوآوریهای جدید و انجام کارهای بزرگ ايشان، بویژه در حوزه الکترونیک و مخابرات شدم. رابطه دوستیمان روز به روز بیشتر و بیشتر شد تا اینکه سال 1365 که من معاون پژوهشی سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی بودم، در دیداری نظر مرا جلب کرد تا به صنعت گام وابسته به وزارت سپاه، جایی که ایشان قائممقامی گروه را داشت، بروم.
استخاره کردم و آیه شریفه «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه....» آمد. بیدرنگ معاونت را رها کردم و به گروه ایشان ملحق شدم. هر چه زمان میگذشت ارادتم به او بیشتر و بیشتر میشد. شخصیتی دوست داشتنی و بینظیر داشت. فوقالعاده آرام و متین بود. در اوج توانایی از خشوع وصفناشدنی برخوردار بود. در عین آن که همهکاره گروه بود و شایسته بود، او مدیر گروه باشد ولی هیچگاه تلاش نکرد جای مدیر گروه بنشیند. به نظرم این رفتار اوج اخلاق مدیریتی او بود که همواره به آن پایبند ماند.
واقعا انسان شیفته اخلاقش میشد. اهمیت تربیت و نگه داشت نیروی انسانی و برنامهریزی برای رسیدن به هدف را به خوبی درک کرده بود. سالهای 1372 تا 1376 من معاون دانشجویی وزارت علوم بودم. لذا همکاریام با ایشان کم شد. سال 1375 در دیداری که داشتیم ایشان به وزیر وقت دفاع (آقای مهندس فروزنده) پیشنهاد داد مرکز تحقیقات عالی الکترونیک (متعال) را با مدیریت اینجانب ایجاد کند که وزیر هم بسیار استقبال کرد و نامه به وزیر علوم برای آزادسازی من نوشت. در آن زمان وزارتین سپاه و دفاع ادغام و گروه گام و صنایع مخابرات ایران هم در هم ادغام شده و ایشان مدیر عامل بودند. من هم قبول کردم بروم نزد آقای دکتر غفاریان چون میدانستم همکاری با ایشان لذتبخش و موفقیتآمیز و پرخیر و برکت است، ولی وزیر علوم وقت (دکتر هاشمیگلپایگانی) موافقت نکردند. آقای مهندس فروزنده خیلی پیگیری کردند ولی آقای دکتر هاشمیگلپایگانی موافقت نکردند تا اینکه در شهریور 1376 دولت عوض شد و من هم آزاد شدم. بلافاصله آقای دکتر غفاریان مرا فراخواند و بحث ایجاد متعال را مطرح کرد و من هم به دلایلی که در بالا عرض کردم قبول کردم. ایشان متعال را مرکزی با دانشمندان برجسته و موضوعاتی مهم و تحولآفرین میخواست. متعال با دو اتاق شروع شد و با هدایت و حمایت مرحوم دکتر غفاریان در مدتی کوتاه به یک مرکز پیشرفته تبدیل شد. نطفه طراحی و ساخت و ساز ماهواره در متعال گذاشته شد و طولی نکشید که طراحی و ساخت ماهواره به نتیجه رسید و محصول آن در قالب ماهواره سینا پرتاب شد و بعدا ماهواره امید ساخته و پرتاب شد.
وقتی اهمیت و جایگاه فکر استراتژیک دکتر غفاریان را میفهمیم که شاهد بودیم مدیر بعدی، متعال را به تعطیلی کشاند و وقتی ایشان خبر را شنید، شاهد بودم اشک در چشمانش حلقه زد و سراپا غصه و افسوس شد ولی به او اطمینان دادم نتیجه زحمات و فکر او به بار مینشیند و قابل تعطیل کردن نیست. اینرسی و ثقل حرکتی که دکتر غفاریان به عنوان متعال ایجاد کرده بود، به قدری پرقدرت بود که در نهایت صنعت فضایی بر پایه آن شکل گرفت و تا به امروز این صنعت خدمات شایانی ارائه کرده و در آینده ارائه خواهد کرد.
به جرأت میتوان او را پایهگذار صنعت فضایی دانست و این را من و همه دستاندرکاران این صنعت شهادت میدهیم. دکتر غفاریان در پیشبرد صنایع و فناوری کشور کمنظیر بود و نقشی کلیدی داشت. مطمئنا این باقیات و صالحات برای آخرت او ذخیره و انشاءالله مایه شادی هرچه بیشتر روحش است.
ایشان چند سال مدیر عامل سازمان صنایع دفاع و معاون وزیر دفاع شد، در آن مدت رابطه کاری من با ایشان کمتر شد تا اینکه شهریور 1384 فرا رسید و قطعی شد که بنده باید مسؤولیت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات را بپذیرم. بلافاصله سراغ ایشان رفتم، هم مشورت گرفتم و هم قول همکاری. لذا به عنوان معاون وزیر و رئیس هیات مدیره شرکت مخابرات ایران از سال 1384 تا 1388 در خدمت او بودم، که سراسر خاطرات خوش است. اگر ملت عزیز ایران میبیند که در این سالها توسعه مخابرات بینظیر بود، یک دلیل اصلی آن وجود دکتر غفاریان در رأس شرکت مخابرات بود. تحول در مدیریت مخابرات، تغییر نگرش فنی و اقتصادی این حوزه، توسعه همهجانبه و گسترده خدمات مخابراتی، به روزرسانی تلفن ثابت و همراه در سطح شهر و روستا در این دوره، شکستن تابوی قیمت سیمکارت، افزایش ضرایب نفوذ شاخصهای مخابراتی، کاهش چشمگیر قیمت واگذاری تلفن ثابت، سودآور کردن شرکتها، واگذاری موفقیتآمیز بزرگترین شرکت دولتی یعنی مخابرات و... همه و همه در زمان مدیریت دکتر غفاریان بر شرکت مخابرات ایران رخ داد.
متاسفانه اواسط سال 1387 دکتر غفاریان متوجه عارضه مغزی خود شد و نسبت به درمان اقدام کرد. از این تاریخ به بعد با درایت و همکاری، کارهای ایشان کم شد و از ورود ایشان به مسائل تنشزا و پر استرس جلوگیری شد ولی واقعاً برای شخصی مثل ایشان که منبع توانایی، هوش، مدیریت، علم و دانش بود، کاستن از کار عملاً غیرممکن بود.
دکتر غفاریان هر کجا میرفت، دست پر بازمیگشت. دست به هر کاری میزد با موفقیت و سربلندی همراه بود. عاشق ولایت و رهبری بود. همواره اطاعت از رهبری را افتخار میدانست ولی افسوس که ضایعه مغزی امان نداد و ایشان با تحمل درد و رنج فراوان بالاخره جان به جانان داد و روحش پرواز کرد.
مطمئنم تحمل دردهای ایشان به معنی ریزش کامل گناهان و آمرزش ایشان بوده است، انشاءالله. او که مؤمن حقیقی، معلم اخلاق، مدرس مدیریت، فعال و اثرگذار در پیشرفت کشور، عالم به علوم جدید، صاحب متانت، الگوی خضوع و خشوع و تواضع، عامل به احکام و اسلام ناب محمدی(ص) و مطیع ولایت بود و در ایام رحلت پیامبر عظیمالشأن اسلام و شهادت ذریههای او امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا(ع) پرواز کرد، حتما به برکت این همه خدمات و لطف و عنایت الهی در زمره شهیدان است. روحش شاد و پررهرو باد.
این مصیبت عظیم بر امام زمان (عج) و نایب برحقش حضرت امام خامنهای و همچنین بر همه نخبگان، دانشگاهیان، صنعتگران، مدیران و بر ملت شریف ایران تسلیتباد.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : يادبود سليماني, دكتر محمد سليماني, دكتر وفا غفاريان, پايهگذار صنعت فضايي كشور, ,